کد مطلب:36109 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

پرهیز از ندانسته گوئی











(و لا تقل ما لا تعلم و ان قل ما تعلم)

«و نگو آنچه را كه نمیدانی و اگر چه آنچه را میدانی كم باشد»

در آدمی حرص سخن گفتن و ورود در همه ی مطالب هست زیرا این حالت منبعث از حب ذات است كه عزیزه ی انسان می باشد. حرص و ولع بر سخن گفتن چنان در انسان قوی و نیرومند است كه میل دارد در همه ی امور و مطالب وارد شود و اظهار وجودی كرده و سخنی بگوید، و این خود بلا شك منشا بروز حوادث و پیش آمده های ناگوار و گناهان بزرگی خواهد گردید، و از اینرو امام بزرگوار از اینكه انسان، ندانسته سخنی بگوید و حرفی بزند نهی می فرماید.

[صفحه 138]

نكته ای كه در این عبارت شریفه بكار رفته این است كه گاهی از اوقات، نداشتن مطالب فهمیده و صحیح، و یقینی انسان را وادار می كند كه سخن ندانسته بگوید و امام مومنان علیه السلام می فرماید ندانسته سخن نگو، هر چند كه دانستنیها و یقینیات تو كم باشد. خلاصه حتی در مواقعی كه انسان بنظر سطحی، در معرض شكست قرار دارد و چون مطلب حسابی ویقینی ندارد خود را ناچار می بیند كه به سراغ سخنهای نسنجیده و مطالب مشكوك برود كه نكند او را ناتوان و بی اطلاع بخوانند مع ذلك باید خود را حفظ كند و وارد سخنهای نا معلوم نشده و سراغ مطالب غیر ثابت نرود و روشنتر آنكه كمبود مطالب صحیح و اصیل، مجوز ورود در سخنهای نامعلوم، و ذكر ندانسته ها نخواهد شد.

این دستور العمل برای همه ی طبقات، مفید و سودمند است. مردم عای نباید با آنكه علم به اسرار و مصالح احكام ندارند از پیش خود بیان حكمتها و اسرار امور بكنند و نیز باید در زندگی روزمره خود مطالبی را كه نمی دانند نقل نكنند و شایعه پراكنی ننمایند، خطابا و وعاظ از ذكگر مطالب مشكوك بپرهیزند، مداحان از خواندن مطالب غیر ثابت بپرهیزند، متصدیان بیان حلال و حرام، تا درست مطلب را نفهمیده باشند لب به سخن نگشایند.

مرحوم محقق قدس سره در خطاب به فقها می فرماید: راستی كه تو در حال فتوا دادنت مخبر از سوی پروردگارت می باشی و به لسانشرع او نطق مكنی پس چه سعادتمندی اگر مبنای كارت را جزم قرار دهی و مطالب جزمی را بگیری و چهزیانكاری اگر بر اساس وهم و خیال فتوی بدهی، پس فهم خود را در برابر گفتار خدای تعالی قرار ده كه می فرماید: «و ان تقولوا علی الله مالا تعلمون»[1] و حرام فرموده اینكه گفتاری را بر خدا ببندید كه نمی دانید. و بنگر فرموده ی خدای متعال را كه می فرماید: «قل ارایاتم ما انزل الله لكم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا قل الله اذن

[صفحه 139]

لكم ام علی الله تفترون»[2].

بگو آیا دیدید آنچه را كه خداوند از رزق بر شما فروفرستاد پس شما از آن حلال و حرام درست كردید- قسمتی از آن را حرام نمودید- بگو آیا خدا به شما اذن داد یا بر خداوند افترا می بندید ؟ و خوب توجه كن كه چگونه خداوند مستند حكم را به دو بخش تقسیم فرموده- یكی آنكه اذن الهی دارد و مستند به فرموده خدا و رسول است و دیگری آنكه افترا و كذب است.

پس هر گاه اذن الهی و مستند صحیح، محقق و مسلم نشد در این هنگام تو مفتری خواهی بود.[3].

شهید ثانی رضوان الله علیه راجع به قاسم بن محمد بن ابی بكر كه یكی از فقهاء مدینه بوده و همگان اتفاق بر علم و فقاهت او داشته اند نقل كرده كه مسئله ای از او پرسش شد و او در پاسخ گفت: نمی دانم. پرسش كننده گفت: من به سوی تو آمده ام و جز تو كسی را نمی شناسم. قاسم گفت: نظر به محاسن بلند من و این جمعیتی كه بر گردن من جمع شده اند مكن، بخدا سوگند كه من این مسئله را نمیدانم. یكی از بزرگان قریش كه در كنار او نشسته بود گفت: همواره بر این حال باش كه به خدا سوگند من تو را در مجلسی بهتر از مجلس امروزت ندیدم. قاسم گفت: و الله كه اگر زبانم قطع شود در نزد من محبوبتر از آنست كه لب به سخنی بگشام كه به آن علم ندارم.[4].


صفحه 138، 139.








  1. سوره ی اعراف آیه ی 33.
  2. سوره ی یونس آیه 59.
  3. المعتبر فی شرح المختصر ج 1، ص 22.
  4. منیه المرید ص 154.